کد مطلب:27994 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:130

اشعار حَسّان بن ثابت












829. المناقب - به نقل از ابو سعید خُدری -:روزی پیامبرصلی الله علیه وآله مردم را به غدیر خم فرا خواند و فرمان داد تا زیر درخت را از خار و خاشاك بروبند و آن روز، پنج شنبه بود.

سپس [ پیامبرصلی الله علیه وآله] مردم را به سوی علی علیه السلام دعوت كرد و میان بازوی او را گرفت و آن را بالا آورد، تا آن جا كه مردم، سفیدی زیر بغلش را دیدند. سپس از هم جدا نشدند، تا آن كه نازل شد:«امروز، دینتان را برایتان به كمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام كردم و دین اسلام را برایتان پسندیدم».

پس، پیامبر خدا گفت:«اللَّه اكبر از تكمیل دین و اتمام نعمت و رضایت پروردگار از رسالت من و ولایت علی!». سپس گفت:«خدایا! دوستدارش را دوست و دشمنش را دشمن بدار و یاورش را یاری ده و واگذارنده اش را وا بگذار».

پس، حسّان بن ثابت گفت:ای پیامبر خدا! آیا اجازه می دهی اشعاری بسرایم؟ گفت:«به بركت خدای متعال، بسرای». حسّان بن ثابت گفت:ای بزرگان قریش! گواهی پیامبر خدا را بشنوید. و سپس سرود:

روز غدیر و در خم، پیامبرشان ندایشان می دهد.

پس به ندای رسول، گوش فرا ده

كه: «من مولا و پیامبر شمایم».

گفتند:آری! و هیچ ابهامی نگذاردند.[1].

خدای تو مولای ماست و تو ولیّ مایی

و هیچ كس را در میان مردم، نافرمان نمی یابی.

پس به او گفت:«ای علی! برخیز كه من

تو را برای پیشوایی و راهنمایی پس از خودم پسندیدم».[2].

830. الأمالی - به نقل از ابو سعید -:چون روز غدیر خم شد، پیامبر خدا فرمان داد كه منادی ندا دهد:نماز، همگانی است! پس، دست علی علیه السلام را گرفت و گفت:«خدایا! هر كه من مولای اویم، پس علی مولای اوست. خدایا! دوستدارش را دوست و دشمنش را دشمن بدار!».

پس، حسّان بن ثابت گفت:ای پیامبر خدا! آیا درباره علی علیه السلام شعری بسرایم؟ پیامبرصلی الله علیه وآله بدو گفت:«بسرای». پس سرود:

روز غدیر و در خم، پیامبرشان ندایشان می دهد

و ندای پیامبر را بزرگ دار.

پرسید:«چه كسی مولا و ولیّ شماست؟».

بی آن كه در آن جا خصومتی نشان دهند، گفتند:

خدای تو مولای ماست و تو ولیّ ما هستی

و امروز، هیچ نافرمانی را در میان ما نمی یابی.

پس به او گفت:«ای علی! برخیز كه من

تو را برای پیشوایی و راهنمایی پس از خود، پسندیدم».[3].

831. تذكرة الخواصّ:شاعران، در روز غدیر خم، فراوان سرودند و حسّان بن ثابت، سرود:

روز غدیر و در خُم، پیامبرشان ندایشان می دهد.

پس به ندای رسول، گوش فرا ده.

پرسید:«چه كسی مولا و ولیّ شماست؟».

بی آن كه در آن جا خصومتی نشان دهند، گفتند:

خدای تو مولای ماست و تو ولیّ ما هستی

و ما در امر ولایت، نافرمانی نمی كنیم.

پس به او گفت:«ای علی! برخیز كه من

تو را برای پیشوایی و راهنمایی پس از خود، پسندیدم».

«هر كه من مولای اویم، این، ولیّ اوست.

پس، یاوران راستین و دوستدار او باشید».

آن جا بود كه دعا كرد:«خدایا! دوستدارش را دوست بدار

و با هر كه با علی دشمنی می كند، دشمن باش!».

روایت می شود كه چون پیامبرصلی الله علیه وآله، این اشعار را از او شنید، گفت:«ای حسّان! تو پیوسته مورد تأیید روح القدس هستی، تا آن گاه كه ما را یاری دهی یا با زبانت از ما دفاع كنی».[4].

ر. ك:جلد 9، ص 17 (علی از زبان شاعران).









    1. جای «تعامی (ابهام)»، «تعادی (دشمنی)» آمده است كه درست تر به نظر می رسد. (م)
    2. المناقب:152/135، مقتل الحسین:47/1.
    3. الأمالی، صدوق:898/670، روضة الواعظین:116.
    4. تذكرة الخواصّ:33، خصائص الأئمّة:42، الفصول المختارة:290، الإرشاد:177/1.